نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1164 )
https://telegram.me/adabvaerfan
سوره 24 : نــور ( مدنی ـ 64 آیه دارد ـ جزء هیجدهم ـ صفحه 350 )
( قسمت اوّل )
نشانــه هــای قـدرت
( جزء هیجدهم صفحه 350 آیه 1 )
بسم الله الرحمن الرحیم
سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
ترجمه لفظی آیه شریفه :
[این] سوره اى است که آن را نازل و آن را فرض گردانیدیم
و در آن آیاتى روشن فرو فرستادیم باشد که شما پند پذیرید
نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :
بسـم الله الرحمـن الرحیـم
نام خداونـدی نکو نام در هــر نام ،
و ستـوده به هـر هـنگام ،
خود ستوده بی ستاینده ،
بزرگ عزّت بی پرستش بنده ،
خدای حکیمِ راست دان ،
خـداونــدِ علیـمِ پاک دان ،
خـداونـدِ مهربانِ کاردان ،
بخشاینده روزی رسان .
خـداونــدی که درآمد هـر چیـزی از وی،
و بازگشت هرچیزی به او است.
پادشاهی که از حال رهی آگاه است
و رهی را نیک پشت و پناه است،
خود دارنـده و خود سازنده ،
که خود کردگار و خود پادشاه است ،
رواننده آفتــاب و مـاه ،
روشن کننـده دل های سیاه ،
یــاد وی راحتِ روح و آســایشِ دلِ مجــروح ،
و اسـرار عارفان به یاد وصــال وی مشروح است.
ای رادمـــــرد ،
چند که در خوابی بیدار شو ،
که وقت صباح است ؛
و اگر در خمار شرابی هین!
که پرتـو حـق صبوح است!
آفتاب برآمد ای نگارین دیــــر است
گر بر سر تــو نتابـــد از ادبـار است
دریغــــــا !
که از همه جانب به ساحت حـق راه است ولی رونده نه !
بوستــان عزت پر از میـوه های لطیـف است ولی خورنده نه !
عالَم همه پر از صـدف دعــوی است ولی یک گوهـر معنی نه !
همـه عالـم دل شـده ی یوســف ولی هیـچ یک یعقـوب نــه !
مَــــــــرد باید کـه بـوی دانـد بُـرد
ورنه عالم پر از نسیــم صبــاست
درویشی را پرسیدند :
چه دلیل بر هستیِ خــــــدا است؟
گفت : آفتــاب که برآمد ، نیـازی به چراغ نیست ،
هـمه عالــم دلیـل است نگرنــده می بایــد !
هـمه جهـان گل و ریحـان است بوینـده می باید !
هـمه عالــم تـریـاق است مـار گـزیـده می باید !
هـمـه جـهــان نشــانـه هــای قــدرت اوست .
و همـه دلیل حکمـت ، وحـدانیـت و فردانیـت او است ،
آیات و احکام فرستاده ی او ،
همه دلیل بر هستی و یگانگی اوست !
ای جوانمـــــــرد ؛
اگر روزی تو را آفتاب معـرفت از فلک عظمت بتابد،
و دیده همت تو ، آیات جلال و عـزّت حـق ببیند،
این دنیا که تو شکار او شده ای نعـلی کنند ،
و به سُمِِّ سَمَندِ همت تو زنند،
و عقبی را حلقه ای سازند ،
و در گوش چاکـران حضرتت کنند ،
و آنگاه تو را شاه وار به بارگاه ویــژه جلال در آورند!
زین نادره تر کِـرا بُـــوَد هرگز حال
من تشنه و پیش من بود آب زلال !
این جمعــه هم گـــذشت
و نیامدیــــد آقــــــا !
و ما همچنــــان در فراقتـــــان
دعــــــای فَــــــرَج بر لب داریم
موضوع :